کسبوکارهای موفق شامل مدیریت درآمد در مدیریت عملیات میشوند تا حداکثر سود را تضمین کنند. این نه تنها به به حداکثر رساندن جریان های درآمد موجود کمک می کند، بلکه می تواند به شناسایی منابع جدید درآمد نیز کمک کند.
صنایعی که هزینههای ثابت بالایی دارند، باید این هزینهها را پوشش دهند، صرفنظر از اینکه شرکتهای موجود در بازار چقدر ضعیف هستند. مدیریت درآمد از یک روش بهینهسازی درآمد استفاده میکند که به شرکتها در صنایع خاص کمک میکند تا از ویژگیهای صنعت خود برای ایجاد درآمد اضافی و سودآوری بالاتر بهرهبرداری کنند.
AccountingCoach.com توضیح می دهد که درآمد مجموع تمام پول هایی است که دریافت می کنید، صرف نظر از اینکه از کجا آمده اند. به عنوان مثال، علاوه بر فروش خود، ممکن است از حق امتیاز، حق ثبت اختراع، قضاوت قانونی یا سود سرمایه گذاری خود پول دریافت کنید.
مهم است که مدیریت درآمد را تعریف کنید تا تیم مدیریت و حسابداری شما همه در یک صفحه باشند. مدیریت درآمد عمل به حداکثر رساندن درآمد یک شرکت در عین فروش همان مقدار از محصولات یا خدمات است. که به آن مدیریت بازده نیز می گویند، برخی آن را هم هنر و هم علم می دانند.
از ترکیبی از استراتژیها و سیستمهای قیمتگذاری برای به حداکثر رساندن بازده استفاده میکند. صنایعی که محصولات یا خدماتی دارند که منقضی شدهاند . مانند اتاقهای هتل، سالنهای ضیافت و اتاقهای جلسه در صنعت هتلداری و صندلیهای هواپیما در صنعت هواپیمایی – اغلب از اصطلاح «مدیریت درآمد» استفاده میکنند.
شرکت هایی که یک موجودی ناپایدار و یک ظرفیت ثابت را ترکیب می کنند معمولاً از مدیریت درآمد استفاده می کنند. به عنوان مثال، یک هتل دارای تعدادی اتاق هتل در دسترس و هزینه های ثابت است که چه پر شوند و چه نباشند، اعمال می شود. لجر بنت، مشاور کسبوکارهای کوچک توضیح میدهد که هتلها اغلب قیمت اتاقها را برای دستیابی به اهداف درآمدی متفاوت تغییر میدهند. علاوه بر این، شرکتهایی با هزینههای متغیر کم اما هزینههای ثابت بالا که برای مشتریانی که در قیمت تبعیض قائل هستند، اغلب این رویکرد را مفید میدانند.
با تبعیض قیمت، برخی از مشتریان به دنبال خدمات کم و کم هزینه هستند، در حالی که برخی دیگر به راحتی هزینه بیشتری را برای خدمات یا سطح راحتی بالاتر پرداخت می کنند. صنعت کرایه اتومبیل، ارائه دهندگان بسته های تعطیلات و تور، پخش کننده های تلویزیونی و صنایع حمل و نقل همگی دارای این ویژگی ها هستند.
مدیریت درآمد منجر به نوآوری می شود هم در ایجاد محصولات و خدمات جدید و هم در قیمت گذاری آنها. این نوآوری منجر به افزایش درآمد از منابعی می شود که شرکت ها ممکن است قبلاً کشف نکرده باشند. برای مثال، یک رستوران ممکن است جریانهای درآمدی از تحویل، و پذیرایی را اضافه کند. همچنین ممکن است ماکارونی خانگی یا سس باربیکیو خود را در بطری ببندد. اگر اتاق کناری داشته باشد، ممکن است آن را برای جلسات کاری کرایه دهد. این رستوران ممکن است در یک روز تعطیل در هفته، مهمانیهای کرایهای ارائه دهد.
مدیریت درآمد، در بهترین حالت، یک روش عملیاتی است که هر گروه یا بخش درون یک شرکت را بر اقداماتی که برای افزایش سودآوری باید انجام دهند، متمرکز می کند. شرکتی که بتواند این دیدگاه را در فرهنگ خود جای دهد، احتمالاً از مزایای آن، از جمله تأثیر بیشتر بر درآمدها و حاشیه سود، بهره خواهد برد. سیستمهای اطلاعات رایانهای میتوانند به شرکتها در اجرای فرآیندها و رویههای مدیریت درآمد کمک کنند، اما این ابزارها کمک میکنند، نه هدایت.
به منظور بهره مندی از مزایای کامل مدیریت درآمد، یک شرکت باید تعدادی متغیر را اندازه گیری کند. این معیارها به صنعت بستگی دارد، اما در هر صورت باید نشان دهد که یک شرکت تا چه اندازه از مدیریت درآمد برای تأثیرگذاری بر سود نهایی استفاده می کند. فرهنگ اندازهگیری، مقایسه و انجام تنظیمات به دیگر جنبههای کسبوکار سرایت میکند، که باعث کارآمدتر شدن شرکت، کاهش هزینهها و افزایش سودآوری میشود.