رئیس خود بودن، تلاش برای رسیدن به اهدافتان – برای بسیاری از مردم، کارآفرینی هدف نهایی شغلی است.اما به همان اندازه که اداره کسب و کار خودتان عالی به نظر می رسد، بسیار دشوار است.راهاندازی یک شرکت میتواند یکی از پربارترین، هیجانانگیزترین و جالبترین فرصتها باشد. اگر از خطرات آن آگاه هستید و هنوز در کارآفرینی به بن بست رسیده اید، از استراتژی ها و توصیه های این راهنما استفاده کنید.در این مقاله به چگونه به یک کارآفرین تبدیل شویم؟ می پردازیم:
یک استارتاپ موفق با یک ایده شروع می شود. بدون کسب و کار نمی توانید کسب و کار بسازید. در اینجا چند تکنیک خلاقانه برای فکر کردن به یک محصول یا خدمات آورده شده است.از دوستان خود بپرسید که چه چیزی آنها را ناامید می کند.چه چیزی یک محصول یا خدمات را سودآور می کند؟ راه حلی برای مشکل یا ناامیدی ارائه می دهد که مردم حاضرند برای رفع آن هزینه کنند.
با در نظر گرفتن این موضوع، از دوستان خود بپرسید که چه چیزی آنها را ناامید می کند.بنیانگذاران همیشه از ناامیدی های خود الهام می گیرند. برای مثال:
تراویس کالانیک و گرت کمپ پس از اینکه برای گرفتن تاکسی با مشکل مواجه شدند، اوبر را راه اندازی کردند.اندرو کورتینا و اکرام ماگدون اسماعیل پس از اینکه در پرداخت چک به یکدیگر مشکل داشتند، Venmo را (که توسط پی پال خریداری شد) تأسیس کردند.
کریس ریکوبونو UNTUCKit را راهاندازی کرد – خطی از پیراهنهایی که بدون تنه خوب به نظر میرسند – پس از اینکه از اینکه پیراهنهای دکمهدار معمولیاش چقدر چروک و نامناسب بودند وقتی آنها را نمیپوشید ناامید شد.در حین طوفان فکری، از دوستان خود بخواهید تا چیزهای روزمره را که آنها را آزار می دهد، پیگیری کنند. سپس لیست آنها را مرور کنید و به دنبال مشکلاتی باشید که ممکن است بتوانید آنها را حل کنید.
از دیگر استارت آپ های نوظهور الهام بگیرید.بررسی آنچه دیگران به ذهنشان خطور کردهاند میتواند راهی عالی برای تسریع روند فکر شما باشد. برای الهام گرفتن دیجیتال، به Product Hunt بروید، مجموعهای که دائماً بهروزرسانی میشود از جدیدترین برنامهها، وبسایتها و بازیها. در همین حال، Kickstarter برای محصولات فیزیکی عالی است.همچنین تعداد زیادی سایت بررسی محصول وجود دارد که ممکن است خلاقیت شما را جرقه بزند. Uncrate، Werd و Wirecutter را امتحان کنید.
استفان کی، متخصص صدور مجوز و استراتژیست مالکیت معنوی، انتخاب دستهای را توصیه میکند که شما را مجذوب خود میکند اما بیش از حد رقابتی نیست.
او توضیح می دهد: “من از صنایعی که به شدت چالش برانگیز هستند، مانند صنعت اسباب بازی اجتناب می کنم. افراد زیادی در آن فضا ایجاد می کنند.” اگر روی دستههایی از محصولاتی تمرکز کنید که در حال رشد هستند و همچنین پذیرای نوآوریهای باز هستند، زمان آسانتری برای صدور مجوز ایدههای خود خواهید داشت.
بعد از اینکه یک دسته را انتخاب کردید، Key می گوید باید همه محصولات آن دسته را مطالعه کنید.مزایای هر محصول چیست و چگونه متفاوت است؟
استراتژی بسته بندی و بازاریابی آنها چیست؟
داوران چه می گویند؟
پیشرفت های بالقوه چیست؟
هنگامی که محصولی را انتخاب کردید، سؤالاتی مانند زیر را در نظر بگیرید:
برای بهبود آن چه می توان کرد؟
آیا می توانم یک ویژگی جدید اضافه کنم؟
در مورد مواد مختلف چطور؟
آیا می توانم آن را شخصی سازی کنم؟
اگر چرخ های کافی وجود نداشته باشد، نیازی به اختراع مجدد چرخ ندارید. بسیاری از افراد پس از مشاهده شکاف در بازار، کسب و کارهای موفقی را شروع می کنند. برای مثال، شاید متوجه شده باشید که کمبود برون سپاری فروش با کیفیت بالا وجود دارد. از آنجایی که تجربه توسعه فروش و مدیریت حساب در شرکتهای فروش در مراحل اولیه را دارید، ممکن است تصمیم بگیرید این خدمات را به استارتآپهای فناوری ارائه دهید.
شما همیشه نیازی به توسعه چیزی کاملاً جدید ندارید. اگر بتوانید محصول موجود را با قیمت پایین تر، کیفیت بهتر یا در حالت ایده آل هر دو ارائه دهید، مشتریان زیادی خواهید داشت. بهتر از آن، به وضوح یک تقاضای موجود وجود دارد.در طول روز، فهرستی از هر چیزی که استفاده می کنید تهیه کنید. سپس فهرست را برای چیزی که می توانید بهبود بخشید مرور کنید.
شبکه سازی با کارآفرینان دیگر از Meetup یا Eventbrite برای یافتن رویدادها در جامعه استارت آپی محلی استفاده کنید. نه تنها شبکه سازی با دیگر کارآفرینان به شما کمک می کند تا روابط ارزشمندی ایجاد کنید، بلکه ایده های زیادی نیز به شما می دهد.
عالی، شما یک ایده دارید. اما هنوز کار روزانه خود را رها نکنید. قبل از اینکه همه چیز را وارد کنید، باید بدانید که افراد دیگر واقعاً محصول شما را می خواهند. (نه، دوستان و خانواده شما به حساب نمی آیند.)
برای ارزیابی ایمن ماندگاری محصول خود در بازار، با درک شخصیت خریدار خود، یعنی افرادی واقعی که قصد دارید به آنها بفروشید، شروع کنید. اگر محصول شما نیازی را برآورده نکند، صرف نظر از اینکه چقدر نوآورانه یا جالب باشد، علاقه ای به آنها نخواهند داشت. به همین دلیل است که شخصیت خریدار و تحقیقات بازار بسیار مهم است.
هنگامی که مشتری ایدهآل خود را شناسایی کردید، مصاحبه با افرادی که با این شرایط مطابقت دارند باید جزء مهمی از تحقیقات شما باشد. یک نسخه نمایشی فعال از محصول خود را به آنها نشان دهید، از آنها بپرسید که چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند، چقدر برای آن هزینه می کنند، چند بار از آن استفاده می کنند و غیره.
اگر می خواهید قبل از ساختن هر چیزی علاقه بازار را آزمایش کنید، یک صفحه فرود بسازید که محصول یا خدمات شما را توصیف کند. از مردم بخواهید در ازای دسترسی زودهنگام، آدرس ایمیل خود را ارسال کنند. اشتراک، عضویت یا محصول رایگان؛ تخفیف، به روز رسانی محصول، یا پیشنهاد قانع کننده دیگر. سپس ویدیو را در جستجوی اجتماعی، پولی و غیره تبلیغ کنید و ببینید چه تعداد از بازدیدکنندگان به ثبت نام تبدیل می شوند.
MVP ساده ترین و ابتدایی ترین نسخه ابزار یا سرویس ممکن است. این به اندازه کافی کاربردی است تا مشتریان اولیه را راضی کند و درک کند که چه چیزی باید بهبود یابد.
فرض کنید میخواهید اپلیکیشنی بسازید که دانشجویان را با معلمان مجازی مرتبط کند. شما ممکن است یک نسخه بسازید، به صورت دستی 150 معلمی را که آنلاین پیدا کرده اید دعوت کنید تا به آن بپیوندند، و سپس لینک برنامه را در صفحه فیس بوک دانشگاه محلی ارسال کنید. اگر تعداد مناسبی از ثبت نام دریافت کردید، این نشانه ای است که باید به جلو حرکت کنید.
اگر به ندرت چیزی به دست می آورید، باید یا در مورد ایده تجدید نظر کنید یا تازه شروع کنید.شروع کوچک با یک MVP هزینه های شما را برای شروع پایین نگه می دارد، اما با ادامه اعتبارسنجی محصول، فضایی را برای رشد فراهم می کند.
بیزینس پلن یک سند رسمی است که جزئیات اهداف کسب و کار شما و مراحلی را که برای دستیابی به آنها انجام خواهید داد. این ممکن است شامل استراتژی بازاریابی، بودجه و پیش بینی ها و نقاط عطف مالی باشد.
به عنوان یک کارآفرین، وظیفه شما تعیین ماموریت، چشم انداز و اهداف بلند مدت و کوتاه مدت شرکت است. همانطور که شما این نوع برنامه ریزی استراتژیک را برای سرمایه گذاری خود انجام می دهید، بیزینس پلن خروجی کار شما است و به رشد استارتاپ شما کمک می کند.
به خاطر داشته باشید که MVP شما احتمالا برای رقابتی ماندن در دسته بندی های بازاری که انتخاب می کنید کافی نخواهد بود، به خصوص اگر رویاهای بزرگی برای استارتاپ خود دارید.اکنون چرخه فرا می رسد: ایجاد علاقه و تقاضا (بازاریابی محصول)، تضمین مشتریان (فروش محصول)، سنجش رضایت، بهبود محصول بر اساس بازخورد… و تکرار.
بهینهسازی تمام قسمتهای این ، درآمد مورد نیاز برای سرمایهگذاری در محصول را ایجاد میکند و سرمایهگذاری در محصول باعث ایجاد علاقه اضافی از موارد زیر میشود:
1. دریافت بودجه آسان تر است. صرف نظر از اینکه چند بنیانگذار واقعاً در موفقیت یک شرکت نقش دارند یا نه، بسیاری از سرمایه گذاران سرمایه گذار معتقدند که این کار را انجام می دهد. آنها تمایلی به حمایت از بنیانگذاران انفرادی ندارند.
2. از حمایت عاطفی برخوردار هستید. اداره یک شرکت یک تجربه استرس زا، هیجان انگیز و منحصر به فرد است. اگر به تنهایی سوار ترن هوایی احساسی هستید، در طول فراز و نشیب، کسی را نخواهید داشت که با او جشن بگیرید – یا از سقوط ها جان سالم به در ببرید. یکی از بنیانگذاران دقیقاً درک می کند که شما چه چیزی را تجربه می کنید و باعث می شود کمتر احساس تنهایی کنید.
3. آنها می توانند مهارت ها، دانش و ارتباطات متفاوتی را ارائه دهند. شاید شما در فروش عالی باشید، در حالی که هم بنیانگذار شما فنی تر است. شما ارتباطات زیادی دارید، و آنها قبلاً یک تجارت راه اندازی کرده اند. انتخاب یکی از بنیانگذاران با رزومه رایگان راهی عالی برای افزایش شانس موفقیت شما است.
1. ممکن است درگیری وجود داشته باشد. شما و شریک زندگی تان به ناچار اختلاف نظر خواهید داشت. کمی اختلاف نظر سالم سازنده است، اما اگر راه حلی نسبتاً سریع پیدا نکنید، زمان و انرژی ارزشمندی را هدر خواهید داد. به علاوه، ممکن است به روحیه تیم خود آسیب برسانید.
2. شما باید سهام را تقسیم کنید. اگر شما تنها مالک شرکت خود هستید، با 100٪ سهام شروع می کنید. همانطور که زمان می گذرد و افراد بیشتری را استخدام می کنید و/یا بودجه دریافت می کنید، آن سهام را توزیع می کنید – اما احتمالاً بسته به اینکه چه کسی هستند، 0.005٪ تا 35٪ را به یک نهاد اختصاص دهید. اگر یک موسس داشته باشید، به طور خودکار 40 تا 60 درصد از شرکت خود را در یک لحظه کنار می گذارید.
3. پیدا کردن می تواند دشوار باشد. پیدا کردن فردی با اخلاق کاری مشابه، عادات کاری و شخصیت مکمل می تواند واقعا سخت باشد. علاوه بر این، آنها باید به دیدگاه شما ایمان داشته باشند، مهارت های مناسب را در اختیار داشته باشند و در وهله اول تمایل داشته باشند که هم بنیانگذار شما باشند. این یک دستور بلند است.
شایان ذکر است که نمونههای زیادی از استارتآپهای موفق با بنیانگذاران مجرد و ناموفق وجود دارد که به دلیل اختلافات بین بنیانگذاران شکست خوردهاند. بر اساس موقعیت خود تصمیم بگیرید، نه توصیه های سنتی.